وبلاگ دانشجویی سید محمد کاظمی
وبلاگ دانشجویی سید محمد کاظمی

وبلاگ دانشجویی سید محمد کاظمی

مقاله مطالعه ارتباط بین توانمند سازی مدیریت دانش و شاخصهای اجرائی نمودن آن

اهداف این مقاله :

مطالعه ارتباط بین توانمند سازی مدیریت دانش و شاخصهای اجرائی نمودن آن است.

در سالهای اخیر «مدیریت دانش » به یک موضوع مهم و حیاتی مورد بحث در متون تجاری واقتصادی تبدیل شده است جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانهای با قدرت دانش می توانند برتری های بلند مدت خود را در عرصه های رقابتی حفظ کنند مبانی نقد و بررسی و چشم اندازهای رقابتی سازمانها نشان دهنده تاثیرات این دیدگاه در عرصه های استراتژیک سازمانهای تجاری است . محققین و دانشگاهیان دیدگاه متفاوتی در خصوص مدیریت دانش  اتخاذ کرده و گستره ای از راه حل های فناوری تا مجموعه ای از دستورات عملی را در نظر دارند.

تعریف مدیریت دانش و فرآیند آن:

تعاریف :

از نظر تاریخی ، می توانیم 3 نسل از مدیریت دانش را از یکدیگر متمایز کنیم ؛

در اولین نسل از مدیریت دانش بیشتر اقدامات بر تعریف مدیریت دانش ،‌بررسی فواید بالقوه مدیریت دانش برای تجارت و طراحی پروژه های تخصصی مدیریت دانش مبتنی بود .

نسل دوم مدیریت دانش براین نکته تاکید می کند که مدیریت دانش درباره تغییر نظام مند سازمانی است جایی که شیوه های مدیریتی ، نظامهای سنجش ،‌ابزار و مدیریت محتوا نیاز به گسترش مشترک دارد .

و نسل سوم که در حال پدیدار شدن با روشهای جدید و نتایج جدید است و آن یکپارچگی مدیریت دانش با فلسفه سازمان ، استراتژی ، اهداف ،‌شیوه ها ، نظامها و رویه های سازمانی بوده و در نتیجه تبدیل به تفکر روزانه کارکنان و محرک برای آنها شده است تا بتوانند سازمان ها را در جهت توسعه و رشد اقتصادی هدایت نمایند. ادامه مطلب... 

تعریف مدیریت دانش:

مدیریت دانش عبارت است از تولید دانش که به دنبال تغییر ،‌توزیع وکاربرد دانش ، حفظ و پالایش دانش ایجاد می شود .

بعبارت دیگر مدیریت دانش عبارت است از بهره برداری و توسعه دارایی های دانشی یک سازمان در جهت تحقق اهداف سازمان .

مدیریت دانش را فرایند خلق ، کسب  ، توزیع و کارور دانش می دانند این عوامل در حوزه مدیریت دانش معمولاً برای ایجاد ، نگهداری و احیاء‌ قابلیتهای سازمان مورد نیاز است .

خلق یا ایجاد دانش

ایجاد دانش توانایی سازمانها در ایجاد ایده ها در راه حل های نوین و مفید اشاره دارد ، کسب یا اعتبار بخشی به دانش ، برای سازمانها ، مرور ، آزمون و افزایش مداوم اعتبار دانش و برای رسیدن به دانش جاری بوده .

توزیع یا ارائه دانش

ارائه دانش و توزیع آن حاکی از شیوه های است که از آن طریق دانش به اعضاء‌سازمان ارائه می شود بعبارتی لازم است که دانش قبل از بهره برداری در سطوح سازمانی در درون سازمان به اشتراک گذارده شود .

کاربرد دانش

 به طور کلی دانش زمانی باید در جهت محصولات ، خدمات و فرایند سازمان به کار گرفته شود اگر سازمانی به راحتی نتواند شکل صحیح دانش را در جای مناسب آن مشخص نماید در عرصه رقابتی با مشکل مواجه خواهد شد.

نگاهداری دانش ؛

مدل عمومی مدیریت دانش

·        خلق دانش

·        کسب دانش

·        توزیع دانش

·        کاربرد دانش

·        نگاهداری دانش


هدف از علم مدیریت انتقال دانش خوب به افراد خوب و در زمان خوب می باشد که این می تواند در جهت عمل خوب و تایید شده و کارآمدی پرسنل در چرخه فرآیند سازمان به کارکنان کمک نماید.

مدیریت دانش از لحاظ تمرکز با فعالیت مدیریت عمومی فرق دارد و نهایتاً به نتیجه رسیدن اهداف در اعمال کردن این دانش بطور سیستماتیک و روشهای سازمان یافته برای خلق دانش بیشتر استفاده می گردد.

علم مدیریت همچنین در جهت بهبود پیشرفت کمیت و کیفیت و دانش ابداعی در سازمان کمک می کند.

باید شایستگی مدیران را ارزیابی کنیم. بنابراین  ما باید چهارچوب روابط را در علم مدیریت توسعه داده و تاثیرات سازمانی و تقسیمات آن را در بخش زیربنائی و توانایی در فرآیند مدیریت بررسی نماییم در این صورت این توانایی برای فرآیند مدیریت شامل دانش کسب کردن، علم تبدیل کردن، دانش کاربردی و دانش حفاظت خواهد بود.

برای پژوهش و اداره کردن در آمریکا محققین دریافتند که توانایی مدیریت در دانش زیربنایی و فرآیند دانش بطور مثبتی تاثیر گذار می باشد.

به عبارت دیگر ما قصد داریم کشف کنیم مدیریت دانش قادر خواهد بود توانایی و اهمیت فرآیند توانایی علمی خود را به چه صورت نشان دهد. 

این موضوع نشان می دهد که ترسیم مدیریت دانش شامل چهار نکته زیر می باشد.استراتژی و رهبری- فرهنگ سازمانی- سیستم انگیزه انسانی و فناوری اطلاعات

استراتژی و رهبری

پیش نیاز علم مدیریت استراتژی است. یکی از مهمترین فاکتورهای ارتقا علم مدیریت استراتژی سازماندهی است. زاک  پیشنهاد کرد که این مطالعه از دو بعد بررسی می‌شود با استراتژی تهاجمی و استراتژی محافظه کارانه در درازمدت شرکت هایی که از استراتژی تهاجمی استفاده کردند کارائی بهتری در مقایسه با شرکت هایی که از استراتژی محافظه کارانه استفاده کرده اند داشته اند.

شرکت هایی که کارائی ضعیفی در بازار داشته اند باید با علم استراتژی تهاجمی همراه با نقاط مثبت خلاقیت سازگاری ایجاد کنند. بعد از همبستگی بین علم مدیریت و استراتژی ترکیب مهم بعدی که نیاز به توجه دارد رهبری می باشد.

پروژه های علم مدیریت که توسط مدیران میانی حمایت می شوند موفق تر هستند.

راهنمایی مدیران میانی بعد از درک ارزش علم مدیریت نقش تصمیم گیرنده های تهاجمی را دارد در نتیجه می‌توان گفت حمایت های مدیران میانی از عوامل مهم موفقیت پروژه های علم مدیریت است.

فرهنگ سازماندهی

فرهنگ سازماندهی ارزش شرکت ها را نشان می دهد که به سمت نوع فعالیت و رفتار کارکنان هدایت می شود تحقیقات اهمیت فرهنگ سازماندهی را در نفوذ به علم مدیریت یا تاثیر بر علم نشان می دهد.

سازماندهی، ارزش علم و همچنین حضور مفید و مبتکرانه علم را نشان می دهد .

تحقیقات انجام شده توسط نشان دار تجربه به اشتراک گذاشتن علم در یک سازمان به طور زیادی به فرهنگ سازماندهی ارتباط  دارد بنابراین یک علم مدیریت موفق به همکاری بین فرهنگ، مدیریت و سازمان بستگی دارد.

سازماندهی سیستم ها ارتقائی

ساختار سازماندهی می تواند باعث ارتقا و یا مسدود کردن علم مدیریت می شود.

محققین در سال 1998 عنوان کردند سازماندهی مناسب علم مدیریت که با سیستم استاندارد همراه باشد و ساختار انعطاف پذیر داشته باشد به سمت پروژه های توسعه علم هدایت می شوند.

به عبارت دیگر یک سیستم ارتقایی می تواند انگیزه را در کارکنان برای کار در KM ایجاد کند در صورتی که همراه با اهدای جایزه برای ابداع علم و به اشتراک گذاشتن علم باشد. برای نتیجه گیری در مورد موارد بالا می توان گفت ساختار سازماندهی باید با سیستم ارتقا در KM همراه باشد.

فناوری اطلاعات

گروهی از نظریه پردازان همگی بر این عقیده دارند که تکنولوژی اطلاعات نقش مهمی در حمایت از فرآیند سازماندهی علم (دانش) دارد.

فناوری اطلاعات بسیار شدید با KM در ارتباط است به دلیل اینکه به بخش دانش کمک می کند به طوری که آن را در دسترس تر و قابل معرف می کند . در نتیجه سازمان ها تلاش می کنند تا KM را با فناوری اطلاعات همراه کنند.

کارایی KM

KM به مرور به یک عنوان مهم در شرکت ها تبدیل شده است. سیستمی که فقط بر روی ابعاد مالی تمرکز می‌کند به صورت واضح قادر نیست عکس العملی را به فعالیت های سازماندهی و منابع کافی در دسترس داشته باشد.

KM مشتری یک فاکتور بسیار مهم در موفقیت مدیریت روابط مشتری می باشد و همچنین برای ایجاد ارزش مشتری سودمند است. مدیریت روابط مشتری مناسب باعث افزایش رضایت و اطمینان مشتری می شود و همچنین درک نیازهی مشتریان یک اثر مهم و خوبی است که KM مشتری دارد.

کاربرد KM باعث ارتقا فرآیند تولید و عملکرد ، کاهش اشتباهات ، تسریع فرآیند تولید، افزایش کارایی می‌شود.

سیستم KM باعث ارتقا فرآیند های عملی شرکت ها می شود که در نتیجه منجر به از بین رفتن موانع در فعالیت ها و درک نیاز‌های  مشتری می شود.

در جوامع امروزی ارزشهای انسانی بیشتر از ارزش های اقتصادی است منابع انسانی در فعالیت های KM مهمترین بخش است که باعث ایجاد دانش سازمانی می شود.

KM موثر به ظرفیت کارکنان بستگی دارد در نتیجه تمرکز بر روی ظرفیت کارکنان به علاوه ارزش ها و مشارکت کارکنان چگونگی انتشار منابع انسانی یک سازمان را برای KM  نشان می دهد.


 

Alavi, M. and Leidner, D.E. (1999), "Knowledge management system: issues, challenges, and benefits", Communications of the AIS, Vol, 1 No. 7, pp. 1-37

Alavi, M. and Leidner, D.E. (2001), "Knowledge management and knowledge management systems: conceptual foundations and research issues" MIS Quarterly, Vol. 25 No. 1, pp. 107-36

Bertoncelj, A. and Kovac, D. (2008), "The influence of management capital on enterprise performance" , International Journal of Management and Enterprise Development, Vol. 5 No. 4, pp. 444-61.

Boomer, J. (2004), "Finding out what knowledge management id – and isn't" , Accounting Today, Vol. 18 No. 14,pp. 9-22

Leibowitz,J. (1999), "Key ingredients to the success of an organization's knowledge management strategy " Knowledge and Process Management, Vol. 6 No. 1, pp. 37-40.

Milton, N., Shadbolt, N., Cottman, H. and Hammersley, M. (1999), "Towards a knowledge technology for knowledge management", International Journal of Human-Computer  Studies, Vol. 51, pp. 615-41.

O'Dell,C. and Grayson, J. (1998),"If only we know what we know" identification and transfer of internal best practices" California Management Review, Vol, 40 No. 3, pp. 155-73.

O'Dell, C. and Grayson, J. (1999), "knowledge transfer: discover your value proposition", Strategy & Leadership, Vol. 27 No. 2, pp. 10-15.

Pieris, C., David, L. and William, M. (2003), "Excellence in knowledge management: an empirical Study to identify critical factors and performance measures", Measuring Business Excellence, Vol. 7 No. 2, pp. 29-45.

Zack, M.H. (1999), "Developing a knowledge strategy", California Management Review  
Vol. 41 No. 3, pp. 125-45 
این مطالب توسط سید محمد کاظمی مدیر وبلاگ گردآوری شده است. 
نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی جمعه 22 آذر 1392 ساعت 19:18

مطلب بسیار خوبی بود باز هم مطالب مدیریتی بگذارید.

حتما.با تشکر از نظرتان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.